My opening at Holocaust Memorial and Iran during the Holocaust

My opening at Holocaust Memorial and Iran during the Holocaust

Genocide; elimination, devastation, annihilation and destruction of the most valuable and absolutely precious gift of our universe: Life, eradication of life, but not just by coincidences or personal hatred but the intention of the vanishing of a generation. The most tragic fact, however, is the murdering of humankind, the execution of humanity and innocence per se. More than 50 million people were systematically murdered in the past 100 years- the century of mass murder.” It does not concern merely the Shoah, The massacre of Armenians, genocidal mass slaughter in Rwanda, Bosnian genocide, these and other killings make the 20th century the bloodiest period in human history.” In this sense “Holocaust”, a Greek definition often interpreted as “completely burnt”, and first of all associates the catastrophe of the World War II but perhaps the main core of the fascist intentions of those responsible executors cannot be elucidated via this term: the systematic eradication of people, let’s say a “race”! Yes, we are subsequently talking about the facts. The historical remembrance, the omnipresent memory of the people to be vital, transparent and relevant to our current life; let say documentation of horrors, transmitting of realities and their brutality actualized by the ignorance and absence of humanity. All there are uncompromising tasks of every individual with a minimal talent of moral integrity and conscience. Thanks to these facts, now we are able to resist the denial and the indifference of those governments and their sympathizers as well as so-called authors who ignore and even perpetuate victims of Shoa. That’s why our first and most crucial obligation has to be holding the memory vital as never expect these atrocities to happen again to anyone, anywhere again ever.


نسل کشی، پایمال نمودن والاترین ارزش انسانی، همانا جان بشر. این سترگترین جنایت تاریخی، قرن بیستم را قرنی با شماری فراتر از ۵۰ ملیون کشتار سازمان یافته ی دسته جمعی، بدل به خونبارترین سده ی تاریخ نموده . باشد تا با یادآورد هماره و هماره ی این نه یهودی کشی ها، نه هالوکاست ها و نه کوره های آدم سوزی. بلکه آدم کشی ها, سدی شویم برابر تکرار دوباره ی تاریخ. باشد تا این تکرار مکرر فراموشی حافظه ی تاریخی مان را مانعی باشد

 

جناب ظریف و هولوکاست

جناب ظریف و هولوکاست

ظریف، وزیر امور خارجه‌ی جمهوری اسلامی، در مصاحبه با نیو‌یورکر در ارتباط با برگزاری مسابقه‌ی بین‌المللی انکار هولوکاست که قرار است در ماه ژوئن در ایران برگزار شود و به برنده‌ی آن ۵۰،۰۰۰ ;جایزه اعطا شود اعلام کرد، مسابقه‌ی کاریکاتور هولوکاست، ربطی به دولت ایران ندارد.

بعد ادامه داد که این مسابقه توسط سازمان‌های مردم نهاد برگزار می‌شود و نیازی به مجوز دولت ندارد. سوال من اینجاست:‌ از چه زمان سازمانی بدون مجوز از دولت می‌تواند بدون دردسر فعالیت داشته باشد؟

از چه زمان سازمانی می‌تواند بدون مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد، چنین مسابقه‌ای در چنین وسعت برگزار کند؟‌ آیا وزارت ارشاد، ارگان دولتی نیست؟

آنچنان که در فراخان اعلام شده، از ۵۰ کشور از سراسر دنیا، کاریکاتوریست ها شرکت خواهند کرد، از چه کانالی برای آنها ویزا صادر می‌شود؟ کانال غیر دولتی؟؟

این مسابقات توسط خانه‌ی کاریکاتور ایران که در سال ۱۳۷۵ توسط شهرداری تهران بنیانگذاری شده برگزار می‌شود. منظور آقای وزیر این  است که شهرداری اجازه‌ی هرگونه فعالیتی را بدون مجوز دولت دارد؟ مگر نه اینکه وزیر کشور باید حکم شهردار را امضا کند؟ وزارت کشور وابسته به دولت نیست؟

مدتی پیش یکی از کاریکاتوریست‌های جوان ایرانی، تنها به دلیل کاریکاتور انتقادی از دولتمردان ایران دستگیر و به زندان افتاد. آگر آزادی هست و مردم آزادند که انتقاد کنند، چرا آتنا باید در زندان بماند؟ چرا هادی باید زندانی باشد؟

در ضمن جناب وزیر در نظر داشته باشند، همزمان با این مسابقه، انجمن اسلامی دانشگاه اصفهان که یکی از دانشگاه‌های دولتی است، در فراخانی در تاریخ ۱۳۹۴/۱۲/۱۳ دومین دوره مسابقه کاریکاتور هولوکاست را در دانشگاه  اعلام کرده است  در ضمن، امیدوارم منظور جناب وزیر از گفتن «ما به افتتاحیه‌ی ای مسابقات نمی‌رویم» این نباشد که حتما در روزهای بعد سری به آنجا خواهیم زد!

 

 

Share on facebook
Share on Facebook
Share on twitter
Share on Twitter
Share on linkedin
LinkedIn

پیامی کوتاه و آینه ای برای بازتاب اندیشه های ضد یهود

پیامی کوتاه و آینه ای برای بازتاب اندیشه های ضد یهود

 

به من یاد داده بودند که جواب ابلهان خاموشی است اما نمی دانم اگر امروز، با وجود تمام مدارک و اسناد، و حضور بازماندگانی که هنوز ارقام خالکوبی شده ی بازداشگاهها را بر دست هایشان به ارمغان دارند، و شاهدینی که یا خود زخم خورده ی این فجایع بوده اند یا یاری رسان محکومین، و یا با وجود اعتراف های مسببین، و قبول مسئولیت دولتمردان کشور متبوعه، هنوزعده ای با بغض و کینه، واقعیت ها را تحریف و حقایق را کتمان می کنند آیا هنوز باید خاموش ماند؟‌

سال نو عبری می شود، و به رسم “برخی” از سالهای گذشته، دولتمردانی با پیامکی، اما اینبار به صورت امروزی به وسیله ی توییتر و فیسبوک، سال نو عبری را به یهودیان شادباش می گویند.  . بگذریم که یکی میدان را خالی و پیام را انکار می کند اما، دیگری وسیله ای می شود برای نشان دادن چند باره ی وجهه ی ضد یهود نظام جمهوری اسلامی و دولتمردان. شریعتمداری در تاریخ ۱۷ شهریور در کیهان می نویسد

“هولوکاست  فقط یک افسانه ساخت صهیونیست‌هاست ولی دکتر احمدی‌نژاد با طرح یک سؤال هوشمندانه، پاشنه‌ ی آشیل صهیونیسم بین‌الملل را نشانه رفته و پرسیده بود؛ اگر هولوکاست واقعیت داشته باشد، آلمان نازی عامل آن بوده است، بنابراین چرا باید مردم مسلمان فلسطین تاوان جنایت نازی‌ها را بپردازند. چرا صهیونیست‌ها با استناد به یک داستان جعلی، مظلوم‌نمایی کرده و خود را از همه دنیا طلبکار می‌دانند؟”  و بعد این خیالپرداز کیهان، به ده ها مورخ  به قول خودش برجسته ی اروپایی که تنها از میان آنها توانسته سه نام را پیدا کند، استناد کرده که ماجرای قتل عام 6 میلیون یهودی، که نه، حدود هفده ملیون انسان یهودی و غیر یهودی، کوره‌های آدم‌سوزی، اتاق‌های گاز را دروغ محض و یک داستان ساختگی با اهداف نه فقط سیاسی، بلکه جنایتکارانه معرفی می کنند.  سپس با نادیده گرفتن صدها و شاید هزاران مورخ، فیلسوف، نویسنده و پژوهشگر که روی این واقعه کار کرده اند اعلام می کند که غیر از ادعای «ساموئل سپرات» خاخام معروف فرانسوی هیچ سند دیگری برای اثبات این رویداد وجود ندارد.

 چه آسان این افراد به هزاران مدرکی استنا می کنند که وجود خارجی ندارند، چه بی محابا شعور مردمانی را که می خوانند و می بینند دست کم می گیرند و البته چه آسانتر عده ای متعصب با رجوع به گفته های بی پشتوانه ی اینان، با حملات سیستماتیک، صورت ضد یهود خود را نمایان می کنند. شش ملیون نه، که از میان حدود هفتاد ملیون کشته شده ی جنگ جهانی دوم، به گفته ی پژوهشگران، بین هفده تا بیست ملیون نفر یهودی و غیر یهودی قربانی هولوکاست و نسل کشی بودند. معلوم نیست جناب شریعتمداری در این مورد چه می اندیشند.

در ۱۹ شهریور اما، محمدعلی رامین معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد دولت احمدی‌نژاد، از منکران واقعه ی هولوکاست در یادداشتی این حرکت محمد جواد ظریف را زیر سوال برده و اعلام می کند که این پیام، به نوعی خود زنی و تخریت مواضع نظام بوده و تردیدهای رهبری را به مدعای هولوکاست انکار کرده است. وی ادامه می دهد “این پیام به صورت منفعلانه ای برای به دست آوردن دل دختر نانسی پلوسی فرستاده شده است.” و بعد اعلام می کند:‌ “شما نماینده ملتی هستید که هرگز در کشتارهای وحشیانه جنگ طلبان غربی علیه بشریت مشارکت نداشته اند ؛ چراباید در برابر یک دخترک یهودی طرفدار ۷۰ سال جنایات یهودیان در فلسطین، احساس خودکم بینی داشته باشید؟” وی در انتها، با دست گذاشتن بر روی روحیه ناسیونالیستی ایرانیان وبا استناد به تئوری های ضد ایرانی و  ضد یهود ناصر پورپیرار،از منکران شکوه و انسان پروری امپراتوری هخامنشیان،  به داستان پوریم اشاره کرده و رویدادی را که به تحلیل دکتر مازیار اعتمادی، نمایانگر تضاد انگیزه ها و دیدگاه های هامان اقتدارگرا، فاسد و بی رحم با استر تکثر گرا و صلح طلب است برای تحریک ایرانیان، جنگ میان یهودیان و ایرانیان  معرفی می کند.

آقای رامین ظاهرا کشتارهای وحشیانه را نیز تنها منتصب به غرب می داند، گویی فراموش کرده این نظام کشتار را از مردم خودش و با قتل عام مخالفان، ترور روشنفکران، کشتار معتقدان به مذاهب دیگر و اعدام همجنسگرایان شروع کرده و  همچنان ادامه می دهد. شاید به نظر ایشان ترور و کشتار مخالفان خارج کشور وحشیانه نیست یا شاید دزدیدن از بیت المال و کمک به ترورسیت هایی که ایرانی را عجم می خوانند نه جنگ، که حرکتی مردم دوستانه است. نمی دانم جواب ایشان در ارتباط با رد پای عوامل نظام در بمب گذاری ها چیست. ایشان سخنان کسی را مبدا قرار می دهد که معتقد است که هخامنشیان قومی خونریز و وحشی بوده اند که به کمک یهودیان بر ایران چیره شدند و نه تنها امپراتوری هخامنشی که اشکانیان و ساسانیان و حتی دین زرتشت را هم انکار می کند. به گفته ی او، تاریخ پرشگوه ایران، افسانه ی دست نوشت یهودیان است و توضیح نمی دهد چه شد که پس از ۲۵۰۰ که هیچ محققی به چنین یافته هایی نرسیده بود، و تنها تحت لوای نظام ضد یهود این رازها بر ملا شد. وی در یادداشت خود ادامه می دهد: درایران اسلامی، هرکس که اهل مقاومت در برابر زورگویی و جنایتگری صهیونیزم نباشد، شایستگی هیچ منصب و مقامی را نداشته و نخواهد داشت.

پس ملاک ایشان برای شایستگی فقط مخالفت با اسراییل است. حال اگر این صاحب منصبان، با گردنکشی ایران را به انزوا بکشند، به مردم فشار بیاورند، اموال ملت را تصاحب کنند، دروغ بگویند و چپاول کنند مهم نیست تا زمانیکه در برابر زورگویی صهیونیزم بایستند. لابد به نگاه ایشان تنها مردم ما لایق زورشنیدن و ظلم کشیدنند.

 در همین رابطه، اسماعیل کوثری عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی هم در گفتگویی اعلام می کند که موضوع هولوکاست که در گذشته از سوی احمدی‌نژاد مطرح شده، به درستی عنوان شده است. و تاکید کی کند که وقوع هولوکاست یک دروغ بزرگ است. براساس نظریه‌ای که در هولوکاست وجود دارد، رژیم   صهیونیستی این موضوع را برای سواستفاده بزرگ کرد. سردار کوثری ادامه می دهد: موضوع هولوکاست فقط مختص کشور ما نیست، بلکه مربوط به همه ی مسلمانان . .است که باید جزو مطالبات آنها پیگیری شود و از طراحان ان در مجامع بین المللی سوال شود. البته مشخص نیست که اشاره ی وی به مطالبات مسلمانان، در ارتباط با نسل    کشی مسلمانان میانمار است یا مسلمانان حلبچه یا بوسنی؟‌ چرا که تا به امروز اشاره ای مستقیم در این مورد از این دلسوختگان بشریت نشنیده ایم

حال با خود فکر می کنم، آیا هنوز جواب ابلهان خاموشی است

Share on facebook
Share on Facebook
Share on twitter
Share on Twitter
Share on linkedin
LinkedIn

موشها” هم رژیم را به چالش می کشند”

موشها” هم رژیم را به چالش می کشند”


در سال ۱۳۸۹ مطلبی با عنوان   «انیمیشن های کودکانه یا سلاح نرم صهیونیسم علیه جوانان؟»  در سایت خبری تابناک به چاپ رسید که به دامنه ی نفوذ صیونیسم(بخوانید یهود) در هالیوود  و تاثیر انیمیشن, در عرصه ی فرهنگی و شکلگیری جوانان پرداخته بود.

در این مطلب، بار دیگر صنعت فیلم سازی هالیوود یکی از قدرتمندترین ابزارهای شکل دهنده افکار و مرکز نشر تفکرات صیونیستی  معرفی شده و تعدادی از انیمیشن های ساخت این کمپانی بزرگ به عنوان نمونه ی در برگیرنده ی این اهداف مطرح شده اند. نویسنده در این راستا به این باور استناد می کند که از آنجا که یهودیان از دیرباز به نام  «موش کثیف» شناخته می شدند، «میکی موس» به عنوان یک موش زیبا تنها برای پاکسازی نام این قوم ساخته شده است، و در ادامه دلیل ساخت شخصيت «جري» در مجموعه  «تام و جری» را نیز وسیله ای برای بالا بردن حس اعتماد به نفس مخاطبان یهودی خود که سالها از موش کثیف بودن در رنج بوده اند اعلام می کند. البته تنها موش ها نیستند که سمبل یهود و یهودیت معرفی می شوند. انیمیشن های دیگری نیز چون،  «هاچ زنبور عسل»،  «نل»،  «حنا دختری در مزرعه»، که برای کودکان نسل جنگ در ایران با امکانات محدود آن دوران،  شاید تنها مایه سرگرمی بودند, به عنوان پیام رسان امید به بازگشت کودکان یهودی به سرزمین موعود شناسایی می شوند. شخصیت هایی که به دنبال مادر، که به قول نگارنده در فرهنگ يهود، نماد سرزمين موعود يهوديان است می گردند و درعین حال به ديگر كودكان جهان نيز اين حس را القا مي‌كتند كه تصاحب ديگر سرزمين ها، با عنوان برگشت به سرزمين مادري، حق مسلم قوم يهود است. این حملات تنها به شخصیت و تفکرات یهودیان منتهی نمی شود که  «دامبو فیل پرنده» و  «جوجه اردک زشت» نیز شخصیت های امیدبخشی برای بالابردن خودباوری یهودیانی می شوند که همواره در جوامع مختلف مترود بوده اند و مورد توجه واقع نمی شدند.البته این شبیه سازی ها و داستان سرایی ها، با نمونه های مشابه توسط افرادی چون حسن عباسی وعلی اکبر رائفی پور نیز بارها تکرار شده اما نکته ی قابل توجه این است که ماجرا از حمله به انیمیشن های  هالیوودی گذشته و اینبار تیر این افسانه پردازان، داستان های کودکانه ی داخلی و هنرمندان ایرانی را هدف قرار داده است.  «شهر موش ها، به کارگردانی مرضیه برومند و محمدعلی طالبی، داستان یک گربه ی سیاه است که قصد حمله به شهر موش ها را دارد. به همین دلیل موش ها تصمیم می گیرند به شهر دیگری بروند. مادر و پدرها بچه ها را به معلم می سپارند تا از راه مطمئنتری سفر کنند و خود، راه کوتاه را برای آماده سازی شهر انتخاب می کنند. حال وبلاگ نویسی گمنام که حتی نام بلاگش (حرف مفت)،  به بی محتوا بودن مطالبش اذعان دارد، گام در جاده ی خیالپردازی گذاشته و داستان کودکانه را به سناریوی صیونیستی منتسب دانسته و از خود می پرسد:

 کدام یک از فیلم ها و کارتون‌ها و عروسکی‌های ایام کودکی‌ام با مضمون خدمت به آرمان صهیونیسم ساخته شده و من با لذت و بی خبر از همه جا آن را تماشا کردم؟

وی داستان را، قصه ی قومی آواره (قوم یهود) معرفی کرده که همراه با معلمشان که او را به موسی پیامبر تشبیه کرده رهسپار شهری می شوند که مغازه های زیبا و گردو میوه دارد که به ترجمه ی او سمبل نهر های شیر و عسل وعده شده به قوم یهود است. پدر و مادر ها شهر را بنا می کنند که نگارنده آن را بنای معبد دوم تعبیر کرده و در آخر در زمان فراراز آب رودخانه دشمن غرق شده و آنان به سلامت از آب می گذرند. حال در این میان، سایت های داخلی از موقعیت استفاده کرده و با . سرتیترهایی که به نوعی این افکار را دامن می زنند به نشر مجدد این داستان و افکار یهودستیزانه خود پرداخته اند.

حال سوال اینجاست، آیا ساخت پروژه ی مدرسه ی موشهای ۲ مجوز ساخت خواهد گرفت یا سر دمداران بار دیگر نوستالژی نسلی را هدف قرار خواهند داد؟

Share on facebook
Share on Facebook
Share on twitter
Share on Twitter
Share on linkedin
LinkedIn

نامه‌ی سرگشاده به اکبر عبدی

نامه‌ی سرگشاده به اکبر عبدی

آقای اکبر عبدی

شما یک هنرمندی. هنرمندی که حد اقل برای هم نسل های من در دوران جنگ و دلهره، با نقش آفرینی در نمایش های تلویزیونی برای کودکان و نوجوانان خاطرات شیرین ساختی و به دلهای ماتم زده ی هم میهنانت لبخند هدیه دادی .

 شما را از “محله ی برو بیا” شناختیم، با “باز مدرسه ام دیر شد” دنبالتان کردیم تا به “آدم برفی” رسیدیم . همان فیلمی که در صف دیدن آن، از عوامل چماق به دست ده نمکی کتک خوردیم. باز آمدیم تا شما را با بازی در “اخراجی ها”یی پیدا کردیم .که دست ساخت همان ده نمکی بود. بی پرده بگویم، شما را با تمام چرخش هایتان پی گرفتیم

آقای عبدی

هنرمند به همه تعلق دارد، مرز نمی شناسد. او نقش مهمی در جامعه بازی می کند. نمی گویم وظیفه ی هنرمند روشنگری است اما فرهنگ ساز بودن هنرمندان، بخصوص بازیگران را در یک جامعه نمی توان کتمان کرد و به همین دلیل، آنها انتظاراتی را با خود به همراه می آورند

شما اخیرا در مراسم تجلیل از فرهیختگان و هنرمندان در تالار “وحدت” در میان صحبت هایتان  با استفاده از واژه ی تحقیر آمیز “جود” (جهود)  به جمعیتی از هم میهنانتان آگاهانه یا نا آگاهانه توهین کردید و خاطر بسیاری را آزردید.

می خواستم از شما بپرسم، آیا می دانید فیلم “ای ایران” که شما به خاطر نقش آفرینی در آن خود را لایق سیمرغ بلورین می دانستی ساخته ی یکی از همان هایست که شما با لحن تحقیر آمیز خطابشان کردید؟  آیا خبر دارید فیلم های “اجاره نشین ها” ، از پرفروشترین فیلم های دهه نخست بعد از انقلاب و فیلم “هنرپیشه” از دیگر فیلم های شما از ساخته های همو، “هارون یشایایی” است؟

شما که هنرمندی و احتمالا هنردوست، تا به حال نام مرتضی خان نی داوود،  یونس دردشتی، سلیمان روح افزا، موسی خان کاشی را شنیده اید؟ کسانی که در زنده نگاه داشتن موسیقی اصیل ایرانی نقش مهمی داشتند. نام مشفق همدانی را چه طور؟ می دانستید که آنها هم یهودی اند؟

جناب عبدی، یک عمرهنرمندانه بازی کردید، دمی هم هنرمندانه زندگی کن

فیلم صحبت های اکبر عبدی

 
Share on facebook
Share on Facebook
Share on twitter
Share on Twitter
Share on linkedin
LinkedIn