یهودستيزی، ادبيات جمهوری اسلامی

يهودستيزی، ادبيات جمهوری اسلامی

تبعیض را شاید از همان دورانی که به درگ شهود اطرافم رسیدم تجربه کرده بودم ولی شاید نفرت و انزجار از یهودیت را تا آن روز زمستانی اینچنین با تمام وجودم احساس نکرده بودم. آنروز که خانم واعظ، مدیر مدرسه ی ما، کسی که در فرهنگی که من در آن بزرگ شده بودم به عنوان مادر دوم خوانده می شد، پیچیده در چادر سیاهش با خشم در برابر دانش آموزان دبیرستان یهودی “اتفاق” فریاد زد: امیدوارم روزی دختران این مدرسه را در خانه های فساد ببینم. هنوز طنین این صدا در گوشم می پیچد و طعم تلخ آن را همچنان تا امروز حس می کنم. اما درک آن، که چه انگیزه ای مدیر مدرسه ای را به این نقطه می رساند که به جای تربیت نسلی برای جامعه و آرزو برای موفقیت هایشان در راه ساختن فردایی بهتر ، برای آنان انزال و نابودی بطلبد برایم غیر ممکن است. چگونه است چنین روی دادهایی در این نظام رخ می دهد و از سوی هیچ وزارت خانه یا ارگانی مورد بازخواست قرار نمی گیرد. با چه پشتوانه ای اینچنین بغض های بی دلیل خود را بی هیچ شرمی آشکار می کنند، و چه تفکر و نگرشی زاده شدن در خانواده ای غیر مسلمان و گاه حتی نه معتقد به آن آیین را دلیلی بر فرومایگی می بیند. یهود ستیز واژه ی تازه ای در ادبیات جمهوری اسلامی نیست . نگاه به وضعیت یهودیان در ایران همواره با تحقیر و تبعیض همراه بوده است. یهودیان همراه دیگر ادیان رسمی (یهودی، مسیحی و زرتشتی) به عنوان اهل ذمه و شهروند درجه دوم تحت فشار و تحقیراند. قانون اساسی، آزادی های مذهبیشان را محدود کرده است. برای انجام مراسمشان نیاز به مجوز دارند و کنترل می شوند . ارزش جان آنها ، نیم مسلمانان تعیین شده که در مورد زنان غیر مسلمان به یک چهارم می رسد و از بسیاری از پست های دولتی و نظامی همچون سرویس های امنیتی و قانون گذاری در هر سطحی منع شده اند. رستوران هایی که مدیریت غیر مسلمان دارند بر سر درشان ملزم به نصب تابلوی اقلیت مذهبی شدند و اگر در خانواده ای، فردی به اسلام تغییر مذهب دهد، قانون او را تنها واجد شرایط برای گرفتن حق ارث می داند و دیگران محروم از حق خود محروم می شوند. پروپاگاندای ضد یهود جمهوری اسلامی هر روز شاخ و برگ بیشتری به خود می گیرد. کار به جایی رسیده که واژه ی یهودی مترادف صفتی تحقیر آمیز شده که نه تنها سردمداران قدرت، بلکه حتی گروه بزرگی از به ظاهر دموکراسی خواهان، فعالان حقوق بشر و مخالفین حکومت برای تحقیر یکدیگر آن را به کار می گیرند. گروهی برای توجیه ظلم و فساد تعدادی از عناصر در قدرت، گاه پیشینه و تبار آنها را به یهودیت نسبت می دهند و گاه حتی فراتر رفته و آنان را یهودیان مخفی برای تخریب چهره ی اسلام معرفی می کنند. برای عده ای یهودی صفتی مترادف با خائن می شود و برای دیگری طمعکار. احمدی نژاد، رییس جمهور، نه تنها هولاکاست و کشتار سیستماتیک یهودیان را، که حتی یهودت را از ریشه انکار می کند، عباسی، استاد دانشکاه فساد دنیا را ریشه در قوانین یهود معرفی می کند، محمدرضا رحیمی، معاون اول رئیس جمهوری گسترش مواد مخدر در دنیا را بر گرفته از کتاب تلمود می داند و اثبات آن را در نبود یک معتاد در میان این قوم معرفی می کند. حجتالاسلام سید ابراهیم مهاجریان, رهبر مذهبی ، در نماز جمعه ، یهودیت را پس از شیطان بزرگترین دشمن بشریت می خواند, دیگری در نطق خود یهودیان را به غارت اموال دیگران متهم میسازد و حتی محمد نوریزاد, هنرمند در بند، که یهودی بودن را به موازات فرودست بودن می خواند. که این خود تنها نمونه هایی است از آنچه در فضای امروز می گذرد. رسانه ها با ادله ی بی اساس و استفاده از ماخذ هایی که خود هیچ پشتوانه ی مستدل ندارند به تحریک افکار عمومی می پردازند. وزارت ارشاد و فرهنگ که تیغ سانسورش برا است نه تنها به سهولت مجوز چاپ کتاب و ساخت فیلم هایی از این دست را صادر می کند که گاه خود پیشگام سرمایه گزاری برای آنها می شود. در فیلم “شکارچی شنبه”، که چندین بار از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد، یک روحانی یهودی با شخصیت پلید به تصویر کشیده می شود. پدربزرگی که با تاثیر بر افکار نوه اش تخم تنفر را در او می کارد و او را تشویق به کشتار می کند. کارگردان در گفتگویی اعلام می کند که برای ساخت فیلم ؛صددرصد به مستندات وفادار بوده و تلاش نکرده به واقعیتها دست ببرد یا فضای ناعادلانه برای قضاوت ایجاد کند، وی ادامه می دهد که هیچ تأویل و تفسیری انجام نداده، بلکه سعی کرده یک فیلم باشد که تماشاگر با دیدنش پی به واقعیت ببرد و با موضوع طالبانیسم یهود آشنا شود؛!! فیلم دیگر ، “یهود ستیز” کار مشترکی از جمهوری اسلامی و فرانسه است. نویسنده و کارگردان این فیلم “ده دونه” است که پیشتر نمایش “محمود” را به صحنه برده بود. محمود نمایشی است برگرفته از سخنان ضد یهود محمود احمدی نژاد. فیلم یهود ستیز به گفته ی محسن علی اگبری به دعوت معاونت سینمای ایران و همکاری شرکت “لاپلم” فرانسه ساخته شده است. علياكبري درباره انگيزه ساخت فيلم می گوید که یهود ستیز، فیلم کمدی است که تفکرات یهودیان را به سخره می گیرد. همچنین در بخشی از فیلم اردوگاه آشوویتس را مسخره می کند و رابرت فوریسون، منکر هولوکاست نقش خود را در این فیلم بازی می کند. پخش سریالها “دسیسه” نمایش دیگری است که در آن، یهودیان دروغگو و دسیسه گر معرفی شده است. در جایی که خوردن یک تخم مرغ با داشتن یک لکه خون بر یهودی حرام می شود، در صحنه ای از این سریال روحانی یهودی را نشان می دهد که خون یک کودک مسیحی را به کودک یهودی میخوراند. در سریال دیگری به نام “چشمان آبی زهرا”، پزشكان یهودی، جنایتكارانی معرفی می شوند كه چشمان یك دختر فلسطینی را از حدقه درمیآورند و هر جا صحنه ی دهشناکی به نمایش گذاشته می شود، المان های یهودی به صورت مشخصی به تصویرکشیده می شود. این تبلیغ های سو مخاطبات را بر روی شبکه های اینترنتی هم مورد هجوم قرار داده است. در شرایطی که بسیاری از تارنما ها توسط دولت مسدود می شود، سایت هایی که مروج ناتزیسم و احساسات ضد یهود هستند مثل “نازی سنتر” باپسوند دولتی (دامنه ی آی ار) و با مجوز وزارت ارشاد فعالیت می کنند بی انکه مورد بارخواست واقع شوند. این سایت در صفحه ی معرفی می نویسد ؛ این تارنما کاملا تحت قوانین و هنجارهای جمهوری اسلامی ایران فعالیت می کند. گردانندگان آن با انتشار مطالب و المان های ضد یهود، عقاید فاشیستی هیتلر را ترویج کرده و کاربران را به سمت ناتزیسم هدایت می کند و جالب آنجاست که اعلام می کنند که این سایت مخالف هر گونه نژادپرستی و تبعیض نژادی و مذهبی است. گویی اینان که خود را معلمان این برهه از تاریخ می نامند، پایه و بنای ایئولوژی ناتزیسم که همانا نژاد برتر است را از قلم انداخته اند. از دیگر نمونه ها، می توان به تارنمای “حزب ایران نازی” اشاره کرد که رو در بایستی را کنار گذاشته و بی شرمانه در صفحه ی نخست خود می نویسد: با پيوستن به حزب نازي ايران خود را از بند يهود آزاد کنيد!؛ این سایت پشت شعارهای ملی گرایانه، همچون هیتلر، سعی در جذب جوانان میهن پرست و استفاده از آنها برای نشر افکار نژادپرستانه دارد. مجوز وزارت ارشاد برای انتشار کتاب هایی با تم ضد یهود نیز حرکت دیگری از این دست است. کتاب “پروتکل پیران صهیون “، که منتقدان آن را سرقت ادبی از کتاب طنزپرداز فرانسوی موریس ژولی می نامند، یکی از کتاب های یهودستیزانه ای است که با اسناد دروغین، یهودیان را به عنوان توطئه گران جهانی معرفی می کند که با امیال شیطانی سعی در تسخیر تمام ممالک دارد. “سیری درمکتب یهود” از دیگر آثاری است که توسط انتشارات کیهان به چاپ رسیده و به انتقاد از تورات و یهود می پردازد. در این کتاب یهودیان قومي نژادپرست، فتنه انگيز و دارای صفات پست و غير انساني معرفی می شوند. در کتاب “مجموعه مقالات سايه ها” از انتشارات روزنامه ایران، دشمنی ها در جهان را برخاسته از آیین يهود مي داند و یهود را قوم هفت رنگ منافق می نامد. شوربختانه، تبلیغات ضد یهود تاثیر قابل توجهی بر توده ی مردم و جهت گیری افکار عمومی داشته و دارد. بسیاری از رسانه ها تربیونی برای نشر اکاذیب و توهین علیه یهودیان شده اند. از توهین به باورها تا اتهام هایی چون زنا با دخترانشان یا اشاعه فساد به هدف کنترل جهان. رسانه ها به عنوان ابزاری قدرتمند در دست حاکمان، افکار عوام را مسموم و حس نا امنی را به این جامعه ی کوچک تزریق می کنند. پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی، بیش از ٪۸۰ یهودیان با وجود داشتن پیشینه ی ۲۷۰۰ ساله، به دلیل تبغیض، محدودیت ها و تبلیغات منفی مجبور به ترک میهن شدند. جمعیت ایرانیان یهودی در کشور، امروز به حدود ۲۰۰۰۰ نفر کاهش پیدا کرده است. و سوال اینجاست .چه آینده ای انتظار این جامعه را می کشد؟

دی ماه ۱۳۹۱